نمی دونم چی بگم ...
نزدیک عیده . آره خیلی نزدیک عیده . همه جا شلوغ و راه رفتن بس دشوار . یعنی ره برای ره رفتن خیلی کم است . شاید راه خوب بودن هم مثل خیابون ها باشه . اما راه یه چیز بسیار باز و هموار و پهنه . راه دوستی و رفیق بودن با شیطان .
حضرت علی (ع) می فرمایند : هر روزی که در آن روز گناه نکنیم ، آن روز عید است .
اما نمی دونم می شه اسم نوروز رو با این صحنه هایی که تو خیابونا پیداست عید گذاشت ؟ نمی دونم .
نمی دونم اسم این نوروز رو که با این گناه ها شروع بشه می شه چی گذاشت ؟ نمی دونم .
واقعا نمی دونم چی باید بگم . چیزی برای گفتن دیگه ندارم . خیلی دلم گرفته . آیا واقعا این کشور یه کشور اسلامیه ؟ بازم نمی دونم . اصلا هیچی نمی دونم . اما چرا . چرا . هنوز یه چیزی می دونم .
این رو می دونم که ای کاش می شد عید بهتری داشته باشیم . یه عید واقعی . یه عیدی که درش گناه نکنیم . خیلی سخته می دونم . اما خیلی شیرینه . خیلی .
می دونم که باید برای هم سر هفت سین دعا کنیم . دعا کنیم که سال جدید رو بتونیم یه کم از سال قبل بهتر بشیم یه کم ، کمتر شهدا رو فراموش کنیم . کمتر یادمون بره که ایام یام فاطمیه هست و در این ایام عروسی نگیریم . کمتر دل صاحب الزمان رو خون کنیم . و ....
دیگه هیچی نمی دونم . واقعا هیچی نمی دونم .
