خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله میلانی» ثبت شده است

خطیب بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا باقری که از شاگردان آیت الله میلانی هستند می گفتند : یک بار خدمت آیت الله العظمی میلانی بودم ،ایشان فرمودند فلانی ! منبر که می روی چهل نفر از جوانان پای منبرت را بیاور ؛کارشان دارم . بنده از این دستور استاد تعجب کردم ؛ ولی اطاعت امر کرده چهل نفر از جوانان را آوردم. آقا فرمودند : یکی یکی بیایند داخل اتاق . ما اصلا نفهمیدیدم چه کار دارد . فقط هر جوانی که وارد می شد ، پس از چند لحظه با چشمان گریان بیرون می آمد و اصلا حرف نمی زد و حدودا بیست نفر وارد شدند تا این که من بی تابی کردم و داخل رفتم ببینم حکایت چیست ! وقتی وارد اتاق شدم آقا نشسته بودند و کفنش هم کنارش بود و هر جوانی که داخل می شد از او می پرسید : تو امام حسین را دوست داری ؟ آنها جواب می دادند : بله آقا . می فرمودند : خیلی ؟! جواب میدادند : ان شاء الله که همین طور است . به محض اینکه اشک از دیده جوانان جاری مشد ، آیت الله میلانی سریع کفن خود را به اشک آنها می مالید و با دیدن آن صحنه ، جوان ها بیشتر منقلب می شدند و گریه می کردند و از اتاق بیرون می آمدمد .
بعد از ایشان پرسیدم : آقا ! شما مرجع هستید و اجازه اجتهاد خیلی از مراجع را داده اید دیگر به این مسئله احتیاجی ندارید . آقا فرمودند : اگر  به دردم بخورد ، همین توسل به حسین زهرا (ع) است 
                               حلال جمیع مشکلات است حسین                  شوینده ی  لوح سیئات است حسین 
                                ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا                  جایی که سفینة النجاة است حسین 
              



مبع : کتاب هزار و یک کایت اخلاقی جلد 1 صفحه ی 630 حکایت 861 به نقل از کرامات معنوی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۳:۴۶
دیگه مهم نیس