خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

چند وقتی هست که می خوام یک شعر در مورد جنگ عراق بنویسم اما هی نمی شد تا بالاخره امروز توفیق شداین شعر رو  ( اسمش رو نمیشه گذاشت شعر شاید بهتره بگی قطعه ادبی )  بگم ولی قشنگ شد تا تهش بخونید و نظر بدید 

به نام خدا

شعری ندارم اما...

دلی پر حرف...

دلی که گشته در این سینه زندانی ...

به خاطر یک عشق ...

یک عشق طولانی ...

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۴
دیگه مهم نیس

نمی دونم صحبتم رو از کجا شروع کنم از اینکه 4 سال پیش وقتی از کربلا بر می گشتیم تز روشن فکری داشتم و می گفتم عیبی نداره حرم امام حسین تو قلب عاشقاش هست 

با خودم فکر می کردم به 1 سال نرسیده دوباره بر می گردم و حرم امیرالمومنین رو می بینم . یه جورایی به خودم امید میدادم اونم امید الکی 

اما بعد برگشتن تا 1 هفته تقریبا  هر شب خواب کربلا رو میدیدم فهمیدم اون مداح برا چی میگه به کربلا اومدم این دل جا مونده تو حرمت ...

اما قضیه فقط به اینجا بر نمی گرده این سالی که گذشت هم پدر و مادرم رفتند کربلا هم چند تا از دوستام که آخرشون همین رفیق گلم قرار دل بود به اضافه یکی از فامیلای نزدیکمون که روحانی کاروانه ،امسال 3 بار رفت کربلا حتی روز اربعین کربلا بود همین طور موقع تحویل سال !

خلاصه دیروز توی همایشی که تو دانشگاهمون بود قرعه کشی سفر کربلا برای حاضرین در همایش گذاشته بودند  ولی باز هم حسرت کربلا به دل ما موند و اسممون در نیومد  

وقتی از راهیان برمیگشتم کتاب مسافر کربلا که مال یکی از دوستام بود رو گرفتم و مطالعه کردم. این کتاب خاطرات و زندگی نامه شهید علیرضا کریمی هست

که به مسافر کربلا مشهوره چون تو آخرین نامش گفته به امید دیدار در کربلا ...

تازه خیلی ها هم ازش کربلا گرفتند و رفتند

حرف دل: علیرضا پیش ارباب یاد ما باش ، ما رو هم بطلب که دیگه دوری حرم کار سختیه

پی نوشت: در مورد هدر جدید هم نظر بدید ( شخص توی عکس خودم هستم توی فکه، عید امسال)

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۲
دیگه مهم نیس

یادم میاد 4 سال پیش وقتی از راهیان نور بهتر بگم شلمچه برگشتم یه هفته بعدش رفتم کربلا به خاطر همین تو ی ذهنم یه ارتباط عجیب بین کربلا و شلمچه ایجاد شد یه پل ارتباطی ،امسال هم این اتفاق برای دو تا از دوستام پسرک (که امروز قرار بود بره کربلا ) و قرار دل (که الان  شلمچه هست برای خادمی و وقتی برگرده میره کربلا) افتاد واقعا ارتباط عجیبی بین این دو جا هست اگه بخواهی میگیری ازشون (منظورم شهداس)

ما هم راهی ( منظورم راهیان هستش) هستیم ان شاءالله دوشنبه چهارم اگه عمری باشه خدا بخواد میرم سری به رفیقام بزنم سه سالی هست نرفتم دلم حسابی تنگ شده

امیدوارم بالاخره این هجران طولانی(منظورم کربلاس) به وصل منجر بشه چون دوری هر کسی رو میشه تحمل کرد الا ارباب خوبی ها همونی که من رو در عین بی لیاقتی 4 سال پیش دعوت کرد و بعدش درد فراقش رو بهم چشوند تا بیشتر عاشقش بشم تا بهتر تو روضه ها درک کنم تا بهتر بفهمم یعنی چی وقتی میگن صفا و مروه دیده ام دور حرم دویده ام... چون خدا رو شکر این شعر و 4 سال پیش کامل درک کردم چون خدا رو شکر همه جا رفتم درسته موقع حج خیلی کوچیک بودم ولی رفتم خدا کنی هر کسی که نرفته بره ( منظورم کربلاس نه حج)

خدا حافظ ،برگشتم عکس ها و طرح های جنوب رو اگه شد براتون میذارم 

یا علی ...

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۹
دیگه مهم نیس