خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناله فراق» ثبت شده است

اگر خوب نشد منو ببخشید یه کم عجله ای شد 

شعر جدیدم تقدیم به حضرت صاحب الزمان:


هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

لااقل  تفقدی کن بر دل این بی قرار ها

ما که نه ،بدیم ، حرفی نیست ، درست

یک نگاهی کن تو بر دل شب زنده دار ها

یا مقلب القلوب که می گوییم می دانیم

بی حضور تو معنا ندارد همه این بهار ها

گویند ندبه خواندنتان از روی بیکاریست

عیب ندارد تو نظر کن به ما بیکار ها

عمری گذشت و نشد آخر که 

روزی به سر برسد تمام انتظار ها 

هر بار میگوییم: سر قول خود می مانیم

دیدی دروغ بود همه ی قول و قرار ها

ماه رمضان که رفت اما پرسشی آقا

یاد ما بودی در موقع افطار ها ؟

قلم و کاغذ و دفتر همگی می خوانند

ای طبیب تو برس به داد این بیمار ها

بچه های غزه هر صبح و شام می میرند

لا اقل برس به داد این نگار ها

بمب و موشک و دشمن در کمین

اصلا مثل ندبه می ماند صدای انفجار ها

بی تو که شعر حرف بی معناست

اصلا بی تو معنا ندارد همه ی افتخار ها

هر چقدر پیشرفتیم باز نرسیدیم به جایی

آری ، پیشرفت نباشد بی تو این ابتکار ها

به قول حاظ تو که پادشه خوبانی

از تو نشود کم برسی به داد ما ندار ها

هرچه جنگیدیم و صبر کردیم فهمیدیم یک چیز را

اصلا خود تویی معنای اقتدار ها

نمی دانم چرا بی تو خوب نمی شوم هرگز

تو دعا کن برای این کردار ها

نه اینکه تو یاد ما نباشی می دانم 

محض یاد آوریست تمام این کار ها 

بی تو ، شعر آغازش عین پایان است

هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۹
دیگه مهم نیس

نمی دونم صحبتم رو از کجا شروع کنم از اینکه 4 سال پیش وقتی از کربلا بر می گشتیم تز روشن فکری داشتم و می گفتم عیبی نداره حرم امام حسین تو قلب عاشقاش هست 

با خودم فکر می کردم به 1 سال نرسیده دوباره بر می گردم و حرم امیرالمومنین رو می بینم . یه جورایی به خودم امید میدادم اونم امید الکی 

اما بعد برگشتن تا 1 هفته تقریبا  هر شب خواب کربلا رو میدیدم فهمیدم اون مداح برا چی میگه به کربلا اومدم این دل جا مونده تو حرمت ...

اما قضیه فقط به اینجا بر نمی گرده این سالی که گذشت هم پدر و مادرم رفتند کربلا هم چند تا از دوستام که آخرشون همین رفیق گلم قرار دل بود به اضافه یکی از فامیلای نزدیکمون که روحانی کاروانه ،امسال 3 بار رفت کربلا حتی روز اربعین کربلا بود همین طور موقع تحویل سال !

خلاصه دیروز توی همایشی که تو دانشگاهمون بود قرعه کشی سفر کربلا برای حاضرین در همایش گذاشته بودند  ولی باز هم حسرت کربلا به دل ما موند و اسممون در نیومد  

وقتی از راهیان برمیگشتم کتاب مسافر کربلا که مال یکی از دوستام بود رو گرفتم و مطالعه کردم. این کتاب خاطرات و زندگی نامه شهید علیرضا کریمی هست

که به مسافر کربلا مشهوره چون تو آخرین نامش گفته به امید دیدار در کربلا ...

تازه خیلی ها هم ازش کربلا گرفتند و رفتند

حرف دل: علیرضا پیش ارباب یاد ما باش ، ما رو هم بطلب که دیگه دوری حرم کار سختیه

پی نوشت: در مورد هدر جدید هم نظر بدید ( شخص توی عکس خودم هستم توی فکه، عید امسال)

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۲
دیگه مهم نیس