من ...تو .... او ....
-او ژ3 به دست گرفت .. من با تنفگ شاچمه ای پسر خاله ام رو نشانه گرفتم..و تو با تفنگ شکاری ات به شکار بلدرچین رفتی
-او مین گوجه ای خنثی کرد ..من با گوجه سبز پینگ پنگ بازی کردم..و تو بازی گلف را بردی
-او با صدای آهنگران بزرگ شد ..من در حمام صدای خودم را زمزمه کردم ..و تو جدید ترین RAP ها را زمزمه کردی
-او عکس چمران رو قاب گرفت ..من عکس گربه های ملوس رو از حاشیه ناصر خسرو خریدم.. و تو PlayBoy خود را ورق زدی
-او در فکه تشنگی کشید... من نی رو تو شکم ساندیس فرو کردم .. و تو لیمو ترش را در ماءالشعیر فشار دادی
-او زخمی شد ..من نزدیک بود دلم بسوزد.. و تو جای نیش پشه را خاراندی
-او شیمیای شد .. من سرما خوردم .. و تو گلویت را صاف کردی
-او لباس بیمارستان پوشید .. من جلو آیینه پیراهن تازه ام را نگاه کردم .. و تو به دنبال مایو آمریکایی میدان محسنی را زیر پا گذاشتی
-او به اتاق عمل رفت.. من به اتاق پذیرایی رفتم .. تو به اتاق بازرگانی رفتی که شیر خشک وارد کنی
-او شهید شد.. من خواب ظهرم رو از دست دادم.. و تو دمر روی تخت آروغ زدی
-او به اقیانوسی از نور افتاد ..من زیر چراغ مدادی به تماشای ویترین ایستادم ..و تو مه شکن رو در تونل کندوان روشن کردی
-او هنوز یک آرزوی بزرگ است ..من ..و تو ..؟
من و تو چه هستیم ؟ اصلا آیا هستیم ؟ نمی دانم ........
به کلبه من هم سری بزنید!
من شما را لینک کردم !
اگه دوست داشتید و منو لینک کردید بر من پیکی بفرستید!