گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت...
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت * گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم * یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس * گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا * سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی * جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود * از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود * زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم * یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست * کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم * جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ * قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
به نظر شما کدام گزینه منطقی تر است؟؟؟
تعامل یا تقابل با آمریکا
و یا هردو؟؟؟
علت نظرتون چیه؟؟؟؟
نظر خود را در وبلاگ ما بیان کنید...منتظریم...
یا علی