خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

نمی دونم صحبتم رو از کجا شروع کنم از اینکه 4 سال پیش وقتی از کربلا بر می گشتیم تز روشن فکری داشتم و می گفتم عیبی نداره حرم امام حسین تو قلب عاشقاش هست 

با خودم فکر می کردم به 1 سال نرسیده دوباره بر می گردم و حرم امیرالمومنین رو می بینم . یه جورایی به خودم امید میدادم اونم امید الکی 

اما بعد برگشتن تا 1 هفته تقریبا  هر شب خواب کربلا رو میدیدم فهمیدم اون مداح برا چی میگه به کربلا اومدم این دل جا مونده تو حرمت ...

اما قضیه فقط به اینجا بر نمی گرده این سالی که گذشت هم پدر و مادرم رفتند کربلا هم چند تا از دوستام که آخرشون همین رفیق گلم قرار دل بود به اضافه یکی از فامیلای نزدیکمون که روحانی کاروانه ،امسال 3 بار رفت کربلا حتی روز اربعین کربلا بود همین طور موقع تحویل سال !

خلاصه دیروز توی همایشی که تو دانشگاهمون بود قرعه کشی سفر کربلا برای حاضرین در همایش گذاشته بودند  ولی باز هم حسرت کربلا به دل ما موند و اسممون در نیومد  

وقتی از راهیان برمیگشتم کتاب مسافر کربلا که مال یکی از دوستام بود رو گرفتم و مطالعه کردم. این کتاب خاطرات و زندگی نامه شهید علیرضا کریمی هست

که به مسافر کربلا مشهوره چون تو آخرین نامش گفته به امید دیدار در کربلا ...

تازه خیلی ها هم ازش کربلا گرفتند و رفتند

حرف دل: علیرضا پیش ارباب یاد ما باش ، ما رو هم بطلب که دیگه دوری حرم کار سختیه

پی نوشت: در مورد هدر جدید هم نظر بدید ( شخص توی عکس خودم هستم توی فکه، عید امسال)

۱۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۲
دیگه مهم نیس

گفتم برای شهادت حضرت چی بهتر از داستان زیبا از ایشون اونم از کتاب 1001 حکایت اخلاقی گشتم یه داستان کوچک ولی زیبا پیدا کردم:

مردی به زن خود گفت : از فاطمه زهرا(س) بپرس آیا من از شیعیان آنهایم؟ آن زن پرسید ، حضرت فرمود اگر از آنچه نهی کرده ایم دوری کنی از شیعیان مایی، و گرنه نیستی . جواب را برای شوهر خود آورد 

شوهرش از شنیدن این پاسخ بسیار ناراحت شد و گفت : وای بر من ! چگونه ممکن است انسان پاک باشد و از او گناهی سرنزند ، در این صورت در آتش جهنم جاودان خواهم بود ، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد در جهنم است . آن زن گفتار شوهر خود را برای حضرت زهرا (س) نقل کرد  فاطمه زهرا(س) فرمود : به شوهرت بگو آن طور که فکر کرده ای نیست ،  زیرا شیعیان ما از بهترین مردمان بهشت هستند .

آنها برای پاک شدن از گناه به گرفتاری های دنیا مبتلا می شوند و یا در قیامت رنج و سختی می بینند یا در طبقه ی اول جهنم کیفر خواهند شد و پس از این که پاک شدند به واسطه ی محبت ما از آن جا نجات یافته در بهشت مسکن می گیرند 

منبع : کتاب 1001 حکایت اخلاقی ج 1 ص 543 به نقل از پند تاریخ ج3 ص 96

۱۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۰۵
دیگه مهم نیس

ما برگشتیم از یه سفر خاطره انگیز از جایی که امسال شده بود عین بهشت به خاطر بارندگی زیاد سر سبز شده بود و واقعا حرف نداشت تمام خاکش باهات نفس می کشید انگار روضه می خوند و تو هم لا جرم گریه می کردی 

درسته شوخی ها و مسخره بازی بچه ها بعضی وقت ها از معنویت سفر کم می کرد ولی باز هم همونم یه طور دیگه بود واقعا جاتون خالی ما که دلمون برنگشته تنگ شده نمی دونم سال دیگه قسمت بشه یا نه ولی امیدوارم لایق باشیم 

کلی دوست خوب پیدا کردم که یه بخش دیگه این سفر بود دوست هایی که هر کدوم از اون یکی بهتر بودند 

واقعا عجب سفری بود ...


  و تابلو هایی که بدون شرح اند...



پی نوشت1 : از این عکس ها کلی دارم که بی زبان باهات کلی حرف می زنند ان شاءالله در آینده باز هم میذارم
پی نوشت2: سفرمون با سفر آقا مصادف شد ولی قسمت نبود آقا رو ببینیم
پی نوشت3: راستی خیلی دقیق نشید تو تصویر ابتدا دوستان حرف "ل" را در کلمه "پهلویشان" جا انداخته بودند بعد با خودکاری چیزی تصحیحش می کنند بالاخره پیش میاد

۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۷
دیگه مهم نیس

یادم میاد 4 سال پیش وقتی از راهیان نور بهتر بگم شلمچه برگشتم یه هفته بعدش رفتم کربلا به خاطر همین تو ی ذهنم یه ارتباط عجیب بین کربلا و شلمچه ایجاد شد یه پل ارتباطی ،امسال هم این اتفاق برای دو تا از دوستام پسرک (که امروز قرار بود بره کربلا ) و قرار دل (که الان  شلمچه هست برای خادمی و وقتی برگرده میره کربلا) افتاد واقعا ارتباط عجیبی بین این دو جا هست اگه بخواهی میگیری ازشون (منظورم شهداس)

ما هم راهی ( منظورم راهیان هستش) هستیم ان شاءالله دوشنبه چهارم اگه عمری باشه خدا بخواد میرم سری به رفیقام بزنم سه سالی هست نرفتم دلم حسابی تنگ شده

امیدوارم بالاخره این هجران طولانی(منظورم کربلاس) به وصل منجر بشه چون دوری هر کسی رو میشه تحمل کرد الا ارباب خوبی ها همونی که من رو در عین بی لیاقتی 4 سال پیش دعوت کرد و بعدش درد فراقش رو بهم چشوند تا بیشتر عاشقش بشم تا بهتر تو روضه ها درک کنم تا بهتر بفهمم یعنی چی وقتی میگن صفا و مروه دیده ام دور حرم دویده ام... چون خدا رو شکر این شعر و 4 سال پیش کامل درک کردم چون خدا رو شکر همه جا رفتم درسته موقع حج خیلی کوچیک بودم ولی رفتم خدا کنی هر کسی که نرفته بره ( منظورم کربلاس نه حج)

خدا حافظ ،برگشتم عکس ها و طرح های جنوب رو اگه شد براتون میذارم 

یا علی ...

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۹
دیگه مهم نیس

اون قدیم قدیما  (البته خود ما هم نبودیم) وقتی عید میشد شاید حال مردم مثل ما نبود (توی یه زندگی پر از شلوغی و بدو بدو و مثل الان) همه فکو فامیل کنار هم بودند و از خوب شدن آب و هوا موقع عید استفاده می کردند حال آدما مشتی میشد طبع شعر ها وا میشد و کلی غزل می گفتن و خلاصه دلم براتون بگه کلی حال میکردن اما...

اما الان وقتی عید میشه اولین کاری می کنند جلوی تلوزیون میشینند و منتظرند ببین این جعبه تو عید چی براشون داره همش میرن مهمونی  و چشمشون به دست صابخونس و منتظر عیدین و می خورند نه به جیب صابخونه نه به شکم خودشون رحم می کنند  و یادشون میره هدف اصلی این دید و بازدید ها اصلا چیه 

خلاصه سرتون و در نیارم عوض شدن آدما دیگه زندگی هامون یه طور دیگه شده فرق می کنه 

خدا آخر و عاقبت  نسل بعد ما رو ختم به خیر کنه



پی نوشت 1: سال نو تون مبارک
پی نوشت 2: اصلا به خودتون نگیرید مطلب نداشتم واسه تبریک اینو زدم
پی نوشت 3:دیدید رهبری چطوری زد  تو کاسه بعضی ها (کاملا بی ربط )
پی نوشت 4: امیدوارم پیام امسالشو جدی بگیرند (بی ربط تر از قبلی)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۵۳
دیگه مهم نیس