خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر مذهبی» ثبت شده است

به حضرت رضا قول داده بودم براش شعر بگم هر چند ناقابل تقدیم به سلطان طوس 


ذوق شعری من باز پدیدار شده 

کنج حرم امن تو عمریست گرفتار شده 


یعقوب هم از دوری تو ناله سراست 

در کنار دو پسر باشد و بیمار شده 


عزیز مصر ،یوسف گوشه بازار رها کرد 

یوسف که نمی ارزد و این بار خریدار شده 


مَلِک مصر تا که روی تو به دیدار بدید

یوسف اندر حاشیه رفته و بی کار شده 


خوش به حال آنکه خوابید در حرم

با پیش خوان دم صبح تو بیدار شده


یا آنکه شروع کرد  زیارت از سحر

آنقدر مست تو بوده تا دم افطار شده 


بی بهانه دادنت کار دست مردم داده است 

هر که از صحن تو رد گشته بده کار شده 


خورشید دو چندان می شود در گنبدت 

هر که تابید برا آن کوی تو بسیار شده 

 

لحظه دیدار تو آنقدر قشنگ است 

به گمانم خواب قشنگیست که تکرار شده 


آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت 

این بار بحث خارج از شاید و انگار شده 

شعر از "دیگه مهم نیست" 


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۰:۳۵
دیگه مهم نیس

   یادمون نره ماه ذیقعده ماه امام رضاست تولد امام و تولد خواهرشون و روز زیارت مخصوص حضرت تو این ماهه و در نهایت با شهادت پسرشون ماه تموم میشه با اوضاع قمر در عقرب عراق خصوصا شهر کاظمین باید یاد شهادت حضرت بیشتر بود یه شعر فوق العاده زیبا از حسن لطفی تقدیم به دوستان عزیزم

  یا جوادالائمه ادرکنی
سر را ز خاک حجره اگر بر نداشتی
تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی
 
خواهر نداشتی که اگر بود میشکست
وقتی که بال میزدی و پر نداشتی
 
از طوس آمدم که بگِریَم در این غمت
یاری به غیر چند کبوتر نداشتی
 
وقتی که زهر بر جگرت چنگ میکشید
جز یا حسین ناله ی دیگر نداشتی
 
ختمی گرفته اند برایت کبوتران
لبخند میزدند و تو باور نداشتی
 
تو تشنه کام و آب زمین ریخت قاتلت
چشمت به آب بود و از آن بر نداشتی
 
کف میزدند دور و برت تا که جان دهی
کف میزدند و تاب به پیکر نداشتی
 
کف میزدند ولیکن به روی دست
دست ز تن جدای برادر نداشتی
 
شکر خدا که پیرهنی بود بر تنت
یا زیر نیزه ها تن بی سر نداشتی
 
شکر خدا که لحظه ی از هوش رفتنت
خواهر نداشتی ، غم معجر نداشتی

حسن لطفی...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۹
دیگه مهم نیس
یک شعر که به نظرم از شعر های قبلی خیلی بهتره تقدیم به دوستان اهل بیت اگر حالتون منقلب شد یاد ما هم باشید التماس دعا 

یاد تو باشم  درد هایم کمتر می شود 
بی یاد تو  هر زخم، بدتر می شود 

کربلایت جان ما را  برده اندر قتله گاه
در نهایت یاد تو ، آن عشق برتر می شود 

کف العباس و حرم یا خیمه گاه
نمی فهمم کدامین  با بهشت رب برابر می شود 

ایستادن کنار آن حریمت آرزوست 
عشق تو در جان ما آخر سراسر می شود 

می شود شعرت بگفت و روضه ات آخر نخواند 
ابتدایش روضه ام با نام اکبر می شود 

یک بدن روی زمین آخر چرا 
یک پدر در میان تکه ها باشد میسر می شود ؟

یک پسر اینجا و آنجا دیگری 
منقلب شاید پدر در نعش اکبر می شود 
۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۳۷
دیگه مهم نیس

اگر خوب نشد منو ببخشید یه کم عجله ای شد 

شعر جدیدم تقدیم به حضرت صاحب الزمان:


هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

لااقل  تفقدی کن بر دل این بی قرار ها

ما که نه ،بدیم ، حرفی نیست ، درست

یک نگاهی کن تو بر دل شب زنده دار ها

یا مقلب القلوب که می گوییم می دانیم

بی حضور تو معنا ندارد همه این بهار ها

گویند ندبه خواندنتان از روی بیکاریست

عیب ندارد تو نظر کن به ما بیکار ها

عمری گذشت و نشد آخر که 

روزی به سر برسد تمام انتظار ها 

هر بار میگوییم: سر قول خود می مانیم

دیدی دروغ بود همه ی قول و قرار ها

ماه رمضان که رفت اما پرسشی آقا

یاد ما بودی در موقع افطار ها ؟

قلم و کاغذ و دفتر همگی می خوانند

ای طبیب تو برس به داد این بیمار ها

بچه های غزه هر صبح و شام می میرند

لا اقل برس به داد این نگار ها

بمب و موشک و دشمن در کمین

اصلا مثل ندبه می ماند صدای انفجار ها

بی تو که شعر حرف بی معناست

اصلا بی تو معنا ندارد همه ی افتخار ها

هر چقدر پیشرفتیم باز نرسیدیم به جایی

آری ، پیشرفت نباشد بی تو این ابتکار ها

به قول حاظ تو که پادشه خوبانی

از تو نشود کم برسی به داد ما ندار ها

هرچه جنگیدیم و صبر کردیم فهمیدیم یک چیز را

اصلا خود تویی معنای اقتدار ها

نمی دانم چرا بی تو خوب نمی شوم هرگز

تو دعا کن برای این کردار ها

نه اینکه تو یاد ما نباشی می دانم 

محض یاد آوریست تمام این کار ها 

بی تو ، شعر آغازش عین پایان است

هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۹
دیگه مهم نیس

وقتی حرف از حضرت اباالفضل میشه همه یاد دلاوری و جنگ آوری می افتند اما حضرت اباالفضل فقط تو داستان کربلا نشون داد به خوبی تو مکتب علی و اولادش درس یاد گرفته خیلی حرفه که تا دم آب بری و آب نخوری دیشب تو خوابگاه آب خوردنمون تموم شد در خوابگاه بسته بود منبع آب خوردن هم به ته کشید قبلش هم غذایی خورده بودیم که فوق العاده باعث تشنگی میشه تو اون هوای گرم طبقه ها رو کلی بالا و پایین شدیم اما آب گیر نیومد خلاصه با لب تشنه خوابیدیم ولی حتی خوابمون نمی برد خلاصه تازه اون موقع قدر آب رو می دونی ولی آفرین بر این انسان بی نظیر تاریخ که آب رو شرمنده خودش کرد به قول مجید تال (پدر خاک علی و پدر آب تویی)

شعر مجید تال رو در ادامه آوردم حرف نداره حتما بخونید اونم با دقت

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۸
دیگه مهم نیس