خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ

خردمندان

با افزایش کاربران شبکه های اجتماعی و کم توحهی به وبلاگ ها بنده نیز در شبکه اجتماعی instagram با یوزر"aliasgharrezae" فعالیت دارم و کمتر در وبلاگ شخصی مطلبی نشر خواهم داد
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

به حضرت رضا قول داده بودم براش شعر بگم هر چند ناقابل تقدیم به سلطان طوس 


ذوق شعری من باز پدیدار شده 

کنج حرم امن تو عمریست گرفتار شده 


یعقوب هم از دوری تو ناله سراست 

در کنار دو پسر باشد و بیمار شده 


عزیز مصر ،یوسف گوشه بازار رها کرد 

یوسف که نمی ارزد و این بار خریدار شده 


مَلِک مصر تا که روی تو به دیدار بدید

یوسف اندر حاشیه رفته و بی کار شده 


خوش به حال آنکه خوابید در حرم

با پیش خوان دم صبح تو بیدار شده


یا آنکه شروع کرد  زیارت از سحر

آنقدر مست تو بوده تا دم افطار شده 


بی بهانه دادنت کار دست مردم داده است 

هر که از صحن تو رد گشته بده کار شده 


خورشید دو چندان می شود در گنبدت 

هر که تابید برا آن کوی تو بسیار شده 

 

لحظه دیدار تو آنقدر قشنگ است 

به گمانم خواب قشنگیست که تکرار شده 


آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت 

این بار بحث خارج از شاید و انگار شده 

شعر از "دیگه مهم نیست" 


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۰:۳۵
دیگه مهم نیس

   یادمون نره ماه ذیقعده ماه امام رضاست تولد امام و تولد خواهرشون و روز زیارت مخصوص حضرت تو این ماهه و در نهایت با شهادت پسرشون ماه تموم میشه با اوضاع قمر در عقرب عراق خصوصا شهر کاظمین باید یاد شهادت حضرت بیشتر بود یه شعر فوق العاده زیبا از حسن لطفی تقدیم به دوستان عزیزم

  یا جوادالائمه ادرکنی
سر را ز خاک حجره اگر بر نداشتی
تو رو به قبله بودی و خواهر نداشتی
 
خواهر نداشتی که اگر بود میشکست
وقتی که بال میزدی و پر نداشتی
 
از طوس آمدم که بگِریَم در این غمت
یاری به غیر چند کبوتر نداشتی
 
وقتی که زهر بر جگرت چنگ میکشید
جز یا حسین ناله ی دیگر نداشتی
 
ختمی گرفته اند برایت کبوتران
لبخند میزدند و تو باور نداشتی
 
تو تشنه کام و آب زمین ریخت قاتلت
چشمت به آب بود و از آن بر نداشتی
 
کف میزدند دور و برت تا که جان دهی
کف میزدند و تاب به پیکر نداشتی
 
کف میزدند ولیکن به روی دست
دست ز تن جدای برادر نداشتی
 
شکر خدا که پیرهنی بود بر تنت
یا زیر نیزه ها تن بی سر نداشتی
 
شکر خدا که لحظه ی از هوش رفتنت
خواهر نداشتی ، غم معجر نداشتی

حسن لطفی...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۹
دیگه مهم نیس

اصلا می شود برای تو شعر نگفت 

اصلا داده ای به ما این ذوق شعر خوانی 

الان شعری ندارم دستم خالیست بزن به حساب 

که بعد برایت بگویم شعر های ناب 

تو شاهی و در کارت نصیه نیست می دانم 

ولی ما گداییم و دستمان خالیست

امام خوبم تولدت مبارک


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۱۷
دیگه مهم نیس
یک شعر که به نظرم از شعر های قبلی خیلی بهتره تقدیم به دوستان اهل بیت اگر حالتون منقلب شد یاد ما هم باشید التماس دعا 

یاد تو باشم  درد هایم کمتر می شود 
بی یاد تو  هر زخم، بدتر می شود 

کربلایت جان ما را  برده اندر قتله گاه
در نهایت یاد تو ، آن عشق برتر می شود 

کف العباس و حرم یا خیمه گاه
نمی فهمم کدامین  با بهشت رب برابر می شود 

ایستادن کنار آن حریمت آرزوست 
عشق تو در جان ما آخر سراسر می شود 

می شود شعرت بگفت و روضه ات آخر نخواند 
ابتدایش روضه ام با نام اکبر می شود 

یک بدن روی زمین آخر چرا 
یک پدر در میان تکه ها باشد میسر می شود ؟

یک پسر اینجا و آنجا دیگری 
منقلب شاید پدر در نعش اکبر می شود 
۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۳۷
دیگه مهم نیس

چند وقتی این سوال برام پیش اومده بود که وقتی اهل بهشت هر چی بخواهند براشون هست (لَّهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ خَالِدِینَ) پس چطوره که طبقات بهشت فرق داره یعنی فرق طبقات با هم در چیه ؟ وقتی هر کسی در بهشت اونچه می خواد هست پس داشتن طبقه معنی نداره

هنوز یه جورایی جوابی براش پیدا نکردم براهمین هم از شما می خوام که جواب سوالمو بدید اون چیزی که خودم فکر می کنم (فقط در حد یه فرضیه و نظریه ) جواب سواله اینه که هر کسی طبقه بهتری در بهشت داشته باشه همنشینش بهتره یعنی فرق طبقات بهشت در همسایه ها یا بهتر بگم همنشین هاشون هستند چون مومنین در بهشت همسایه هستند و گه گاهی با هم معاشرت می کنند مثلا طبقه اعلی بهشت مال اهلبیته و بعد از اونها آدم ها نسبت به عملشون طبقه بندی میشن هر کی طبقش بهتر به اهل بیت نزدیک تر البته این جواب قطعی نیست فقط یه نظریه از طرف منه که هنوز برای خودم صد در صد تایید نشده

البته توی زندگی دنیا من به این نتیجه رسیدم که ارزش زندگی به آدم های توشه نه به امکانات یا داشته های مادی یعنی ارزش زندگی هامون رو انسان هایی که باهاشون همنشین هستیم تعیین می کنند برا همین هم فکر کردم شاید دربهشت معیار طبقات همنشین ها باشه

خوشحال می شم بهم کمک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۰
دیگه مهم نیس

شعر جدیدم هدیه ای ناقابل در حد وسع شاعران به بچه های مظلوم فلسطین :

هوای شهرمان این روز ها بارانی است 

گوشه گوشه شهر دوباره مهمانی ست


این را پیر مردی می گفت 

پیر مردی که چهره اش نورانی است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۴
دیگه مهم نیس

نمی دونم  چیزی در مورد فیلم "Noah" یا همون نوح  خودمون شنیدید یا نه فیلمی  که حتی مسیحیت رو هم به واکنش علیهش واداشت

فیلمی که فوق العاده شخصیت پیامبر الهی  را هتک حرمت کرد و منم بر خودم واجب دونستم به دفاع از پیامبر الهی بپردازم ویک جور نقد از این فیلم انجام بدم

در مورد جاوه های ویژه یا خوب بودن فیلم برداری فیلم نامه یا ... صحبت نمی کنم چون هم این فیلم از این لحاظ ها خوب بوده و هم من تخصص کافی رو ندارم اما می خواهم در اینجا به  تحریفات موجود در داستان فیلم  بپردازم :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۷
دیگه مهم نیس

اگر خوب نشد منو ببخشید یه کم عجله ای شد 

شعر جدیدم تقدیم به حضرت صاحب الزمان:


هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

لااقل  تفقدی کن بر دل این بی قرار ها

ما که نه ،بدیم ، حرفی نیست ، درست

یک نگاهی کن تو بر دل شب زنده دار ها

یا مقلب القلوب که می گوییم می دانیم

بی حضور تو معنا ندارد همه این بهار ها

گویند ندبه خواندنتان از روی بیکاریست

عیب ندارد تو نظر کن به ما بیکار ها

عمری گذشت و نشد آخر که 

روزی به سر برسد تمام انتظار ها 

هر بار میگوییم: سر قول خود می مانیم

دیدی دروغ بود همه ی قول و قرار ها

ماه رمضان که رفت اما پرسشی آقا

یاد ما بودی در موقع افطار ها ؟

قلم و کاغذ و دفتر همگی می خوانند

ای طبیب تو برس به داد این بیمار ها

بچه های غزه هر صبح و شام می میرند

لا اقل برس به داد این نگار ها

بمب و موشک و دشمن در کمین

اصلا مثل ندبه می ماند صدای انفجار ها

بی تو که شعر حرف بی معناست

اصلا بی تو معنا ندارد همه ی افتخار ها

هر چقدر پیشرفتیم باز نرسیدیم به جایی

آری ، پیشرفت نباشد بی تو این ابتکار ها

به قول حاظ تو که پادشه خوبانی

از تو نشود کم برسی به داد ما ندار ها

هرچه جنگیدیم و صبر کردیم فهمیدیم یک چیز را

اصلا خود تویی معنای اقتدار ها

نمی دانم چرا بی تو خوب نمی شوم هرگز

تو دعا کن برای این کردار ها

نه اینکه تو یاد ما نباشی می دانم 

محض یاد آوریست تمام این کار ها 

بی تو ، شعر آغازش عین پایان است

هزار گفتیم و یکبار نشد این هزار ها

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۹
دیگه مهم نیس
نمی دونم شده تا حالا به برنامه بارون اومدن دقت کنید ....
منظورم برنامه زمانی بارونه...
یعنی بیشتر کی ها بارون میاد ...
مثلا معروفه میگن فاطمیه بارون میاد ...
یا توی بهار بیشتر بارون میاد ...
اما تابستون اونم توی تیر ماه یا نمیاد یا خیلی کم میاد ...
اما خیلی عجیب بود وقتی که اصلا فکرش هم نمی کنید بارون بیاد ...
وقتی روز ها درجه هوا تا 40 درجه هم میرسه ...
بک دفعه هوا سرد و بارونی بشه ...
اونم دقیقا اون موقعی که می خواهیم توی فضای باز مزاسم بگیریم...
نمی دونم چه قصه ای بود که نمی بایست توی فضای باز ما برنامه ی مناجات و دعا و سخنرانی رو کنار قبور شهدا برگزار کنیم ...
ولی به هر حال معلوم بود مخاطب بارون ماییم...
هیچ چیز تو این دنیا بی علت نیست...
به هر حال دست بچه ها در نکنه ...

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُولِی الْأَبْصَارِ

در این، عبرتی است برای بینایان!

خدایا شکرت....

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۷
دیگه مهم نیس

یادی از موتورسوار یک‌دست جبهه‌ها

________

هر کاری کرد نتوانست سوار موتور شود. موتور روشن می‌شد، ولی راه که می‌افتاد تعادلش به هم می‌خورد. اصلا با یک دست که نمی‌شد موتور راند. دور زدم رفتم طرفش. پرید ترک موتور، راه افتادیم. شهرک محل استقرار لشکر را بمباران کرده بودند.

همه جا به هم ریخته بود. همه این طرف و آن طرف می‌دویدند. یک جا بدجوری می‌سوخت. گفت: برو اونجا.

آنجا انبار مهمات بود. نمی‌خواستم بروم. داشتم دور می‌زدم. داد زد نگه دار ببینم.

پرید پایین. گفت: تو اگه می‌ترسی نیا.

دوید سمت آتش.

فشنگ‌ها می‌ترکیدند، از کنار گوشش رد می‌شدند. انگار نه انگار. تخته‌ها را با همان یک دست گرفته بود، می‌کشید.

گفتم: وایسا خودم میام.

گفت: بیا ببین زیر اینا کسی نیست؟ فکر کنم یه صدایی شنیدم.

مجروح‌ها را یکی یکی تکیه می‌داد به دیوار. چپ چپ نگاه می‌کردند. یکیشان گفت: کی گفته حاج حسین رو بیاری این‌جا؟

گفتم: حالا بیا درستش کن!

پ ن:

هدیه روح مطهر حاج حسین خرازی، صلوات.

________

یالثارات

لباس شخصی ها



پی نوشت1:ببخشید که کپی کردم
پی نوشت2: نمی دونم چرا از این حاج حسین نمیشه گذشت
پی نوشت3:گفتم اونایی که فیس بوک ندارند هم فیض ببرند 
منبع : پیج لباس شخصی ها (فیس بوک) 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۹
دیگه مهم نیس